من دختری 21 ساله هستم و مدرک فوق دیپلم نرم افزار دارم و چند سالی است سایت همسریابی شیداییکه به دلایلی ادامه تحصیل ندادهام.وقتی که فوق دیپلم گرفتم، سایت همسریابیدربارهی ازدواجبیشتر تحقیق کردم و فهمیدم که با اینکه ازدواج را در دید ما بد جلوه داده اند اما مسئله ی خوبی است. بعد از مشاوره هایی که انجام دادم تصمیم گرفتم که با یک روحانی ازدواج کنم چون فکر می کنم عقاید یک روحانی معتقد با عقاید بنده متناسب است. ولی متأسفانه طی مشاوره هایی که انجام دادم فهمیدم که باید حداقل تا لیسانس ادامه تحصیل هم بدهم و بعد مسئولیت یک زن خانه دار را قبول کنم. الآن با این که 21 سال سن دارم اما فکر می کنم که هم بیشتر باید برای ازدواج اطلاعات کسب کنم و هم باید تا آخر گرفتن مدرک لیسانس اگر هم عقد کنم، عروسی نکرده باشم چون بعد از عروسی مسئولیتم سنگین تر می شود و آن موقع برای درس خواندن جهت لیسانس مناسب نیست. اما مشکلی که وجود دارد این است که شنیده ام طلاب زود ازدواج می کنند و حالا من سردرگم شده ام که حالا که آمادگی ازدواج را ندارم اما طلبه ها زود ازدواج می کنند من باید چکار کنم؟ از طرفی برادر بزرگترم خیلی مرا در این زمینه تحت فشار قرار می دهد که من خجالت بکشم و ازدواج نکنم. میدانم که فامیلمان با ازدواج من با یک روحانی مخالفند و ممکن است رابطه شان با من بد شود اما تصمیم خودم این است. می دانم برادرم و ... با ازدواج من با یک روحانی خیلی مخالف هستند و می گوید تو اگر با روحانی ازدواج کنی بدبخت می شوی اما من نمی توانم با کسی که آن ها تعیین بکنند ازدواج و زندگی کنم. واقعاً تحت فشار روحی قرار گرفته ام. خیلی خجالت می کشم ازدواج کنم چون دو خواهر 30 و 26 ساله هم قبل خودم در خانه است. نمی دانم باید چکار کنم؟ اصلاً خجالت می کشم که برای من خواستگار در خانه بیاید و خواستگارها را رد می کنم. اما اگر یک روحانی به خواستگاریم بیاید با این خجالت شدید و همچنین سردرگمی برای درس خواندن و آمادگی برای ازدواج و ... باید چکار کنم؟ لطفاً راهنماییم کنید.با تشکر فراوان.در مورد اینکه می گویید بخاطر عقاید و افکارتان می خواهید با روحانی ازدواج کنید عرض می کنم این کار نادرست نیست اما باید دید که ایا شرایط شما چنین اجازه ای را می دهد یا نه؟ یعنی ایا شما از نظر فکر رفتار و پوشش طوری هستی که مورد پذیرش طلبه قرار بگیری یا نه و همچنین ایا می توانی با زندگی طلبگی که معمولا سالهای اولش سخت است بسازی یا نه؟
علاوه بر این باید دید ایا عقاید و افکار و ظاهر خانواده شما طوری هست که جلوی امدن طلبه را برای خواستگاری نگیرد یا اگر امد سبب عقب نشینی وی نشود؟ چون اگر خانواده شما با ان که وی در نظرش است خیلی فاصله داشته باشد ممکن است یا اصلا نیاید یا اگر هم امد شما را بخاطر خانواده رد کند.ک هرکدوم میفهمیدن مطلقم میزاشتن میرفتن .حالا این بماند .چن تا خاستگارم داشتم ک شرایطمو میدونستنو اومدن اما همین ک باهم صحبت کردیم رفتن و دیگه نیومدن چهره ی خوشگلی هم دارم بنظر خیلیا .از نظر خانواده هم خانواده خوبی دارم اما احساس میکنم پشتم حرف میزنن مردم .احساس میکنم بختم بسته شده .اما اعتقادم اینه ک خدا هرکاری بخاد میتونه بکنه حتی دهن مردمو ببنده ولی انگار خدا فراموشم کرده.سوالم اینه چرا این خاستگارای خوبی ک دارم درست نمیشه ؟؟ایا واقعا بختم رو بستن؟یا مشکل ازجای دیگست؟به نظرم شما قربانی یه اشتباه شدین و هیچ تقصیری ندارین خوب هیچ کس نباید از یه دختر خانم شانزده ساله توقع داشته باشه به نظرم برو خدارو شکر کن که بالاخره تونستی طلاق بگیری بعضی ها هستن که نمیتونن طلاق بگیرن باید با اینجور ادمهای روانی یه عمر زندگی کنن پس به این جنبه هاش فکر کن که چقدر ادم خوش شانسی تو طلاق بودی من ادمهای زیادی دیدم که تو سن های مختلف و دوره های مختلف طلاق گرفتن به نظرم همه چیز اول به خود شما و بعد به خانوادتون بستگی داره مطمئنا شما خواستگار دارین و خواهید داشت ولی باید یه انتخاب درست کنید من دیدم که خانم های مطلقه ای که ازدواجهای دوم موفق داشتن الان نوه و نتیجه هم داشتن باید به خدا توکل کنی ادم پرتوقعی نباشی که بگی ای این سنش بالاست این قدش کوتاه هست به نظرم الان به صداقت و اخلاق و ایمان طرفت کار داشته باش قیافه و قد به درد نمیخوره. اعتماد به نفست رو هم ببر بالا و تحت هیج عنوان به هیچ خانواده پسری باج نده.من نمیدونم شما تو چه شهری زندگی میکنید و دید مردم چطور هست ولی خیلی خانم ها رو دیدم اینجا سوال مطرح کردن که مطلقه بودن که یا تو دانشگاه یا تو محل کار موارد خوبی براشون پیدا شده بود که اقا پسرها عاشقشون شده بودن به نظرم شما باید برین تو اجتماع کار کنین و برین دانشگاه با تو خونه موندن به خاطر حرف مردم هیچ مشکلی درست نمیشه مردم رو هیچ جور نمیشه دهنشون رو بست.به نظر من وضعیت یه خانوم مطلقه بسیار بسیار بهتر از یه دختر هست که وضع و حال و روز درست و حسابی تو جامعه نداره و معلوم نیست با چند تا پسر بوده شما اگر هم الان دختر نیستین دلیل دارین که قبلا ازدواج کردین و با شوهرتون بودین و کار خلاف شرع نکردین.ینها همه تلقین منفی که خودت به خودت میکنی اگر میبینی واقعا در شما یا خانوادت مشکلی هست حل کن اگر مشکل نداری به خدا توکل کن و از خودش کمک بخواه خودش بهترین شخص رو سر راهت قرار میده... اینطور که گفتی توی زندگیت کم سختی نکشیدی اینو بدون که خدا بعد از هر سختی آسانی قرار داده به شرطی که بهش اعتماد کنیم و اشتباه گذشته رو تکرار نکنیم من نمیدونم چرا هر کس یه مشکلی داره زود میگه خوا فراموشم کرده، خدا منو نمیبینه خواهر عزیز من در حدی نیستم که بخوام شما رو نصیحت کنم ولی برادرانه حرفی میزنم که امیدوارم کمکی بکنه.سعی کن این عادت کم رویی و کم حرفی رو از خودت دور کنی من کسای زیادیو دیدم که بخاطر همین مسئله تو زندگیشون مشکل داشتن چه مرد ، چه زن. برای هر دو ناخوشایند خواهد بود.در مسئله ی شب خواستگاری هم فقط و فقط فکر کن که اگه با شخص مقابلت رفتی زیر یه سقف ایا اون کسیه که معیارای زندگی مشترک با شمارو داره یا نه و بر اساس همون معیارا سوال بپرس ..خودت ، و فقط خودت میتونی اون معیارارو تشخیص بدی .درسته که میتونی از تجربه ی دیگران استفاده کنی ولی در اخر تصمیم گیرنده خودت خواهی بود.انشاالله که موفق باشید.ن خودم دو هفته پیش خواستم برم خواستگاری کسی که قبلا ازدواج کرده بود. طرف دوست خواهرم بود. ما اصلا با این قضیه مشکلی نداشتیم و مهم واسمون اخلاق طرف بود اما وقتی زنگ زدیم گفت دوباره ازدواج کرده. خب قسمت همین بوده. شما اگه تو دفاتر ازدواج ثبت نام کنی کار امثال منو آسون میکنی چون افراد زیادی هستن که مراجعه میکنن به اونجا و با شرایط شما مشکلی ندارن.با همه این حرفها اگر خواستید با طلبه ازدواج کنید در مورد درس خواندن عرض می کنم: نیاز نیست که تا لیسانس بخوانید بلکه همین الان هم می توانید ازدواج کنید چون وقتی قرار است خانه داری کنید چه دلیلی دارد که تا لیسانس ادامه بدهید؟
البته اگر بعد ازدواجبخواهید ادامه تحصیل بدهید می توانید با همسر خود توافق کنید که در دوران عقد برای لیسانس بخوانید ولی اگرهم نشد بعد ازدواج، گرچه سخت است اما می توانید با سرعت کمتر تحصیل را ادامه دهید.
در مورد اینکه می گویید طلاب زود ازدواجمی کنند عرض می کنم در صورتی که تصمیم بگیرید در دوران عقد یا بعد عروسی ادامه تحصیل بدهید می توانید با یک طلبه ازدواج کنید اما اگر بخواهید اول لیسانس بگیرید، ممکنه طلاب مجرد کمتری در حد سنی شما باشند که به خواستگاری شما بیایند.معیارهای همسرگزینی و شناخت به آیین همسرداری پیدا کنید با علم و معرفت بیشتری به پیشواز نوبت دیگه ازدواج میرویدتمام تلاش و همت خود رو بکنید تا با معلومات حقیقی، بار علمی بیشتری را کسب کنید تا از درون خود با آگاهی به خدای متعال و با توسل به معصومین خواسته خود را اعلام کنید
انشالله با یک امید و یقین، خواستگار و انرژی ازدواجپیش رو نزدیکتان خواهد شد سلام دوست خوبم میدونم شرایط خیلی سختی رو تجربه کردی عزیزم همسرسابقتون به احتمال زیاد اختلال شخصیت مرزی بودن و خداروهم باید شکرکنید که زود متوجه شدید و قبل از بچه دارشدن طلاق گرفتید طلاق بعضی وقتها واقعا نعمت بزرگیه اما درمورد شرایط فعلی تون درک میکنم خیلی سخته آدم اینهمه خواستگار داشته باشه ولی هیچکدومش به نتیجه نرسه حس بدی به آدم میده ولی شما نباید ناامید بشی عزیزم نسبت به خداهم نباید بدبین باشی که گناه بزرگیه خدا هیچوقت هیچکدوم از بنده هاش رو فراموش نمیکنه این ما آدم ها هستیم که به هم رحم نمیکنیم ازقدیم گفتن در دهن مردم رو نمیشه بست وواقعاهم حقیقت داره اینهمه راجب کبیره بودن گناه غیبت وتهمت گفتن چه تاثیری داشته؟صدشون ازدواجه باید بیان خونتون خاستگاری. اون جا باید تمام مسایل از حماه سلامتیشون بررسی بشن.
در غیر این صورت هیچ تضمینی نیست که به جرگه بقیه دخترایی بپیوندین که ازشون سو استفاده شد یا شکست عشقی خوردن یا تحقیر شدن و..
میتونه خوشبختت کنه برای خودت دعاکن و از خدا یه شوهر خوب بخواه که باجون ودل دوستت داشته باشه از رحمت خداهم ناامید نباش امیدوارم که به همین زودی در مورد اینکه می گویید الان امادگی ازدواجرا ندارید عرض می کنم: ازدواج امادگی خاصی نمی خواهد بلکه همین قدر که از نظر روحی و جسمی احساس نیاز به ازدواج و برقراری رابطه خوب با همسر دارید کافی است البته اگر نگران ندانستن مهارتهای زندگی هستید بدانید که این مساله یک راهکار خوب دارد آن هم اینکه دوران عقد را به زمان یادگیری مهارتهای زندگی تبدیل کنید و با مطالعه و کمک بزرگترها این مهارتها را یاد بگیرید و تدریجا شروع به عمل کردن کنید و یواش یواش خود را برای پذیرش مسئولیت زندگی مشترک اماده کنید. پایین آمدن شانس ازدواج تا با محبت کامل طرفتون رو جذب کنید و با کلمات محبت آمیز ازشون استقبال کنید حتی با احوالپرسی ای که باهاشون میکنید این خودش میتونه شروع خوبی باشهبعد: از مباحث جزئی برا مقدمه چینی استفاده کنید تا یه کم آمادگی براتون حاصل بشه و درواقع یه کم با هم راحت باشیدسپس: در مورد مباحث اعتقادی حتما صحبت کنید میزان اعتقادشون رو نسبت به دین و مذهب بپرسید سعی کنید اینو تو اولویت اول قرار بدین و مطمئن باشید اگه تو این مساله مشکلی نباشه بقیه رو با مشورت هم میشه حلش کرد در مورد هدفهای زندگیشون؛ حتما بپرسید که هدفتون از تشکیل زندگی چیه و برا چی میخوان ازدواج کنند؟این خودش خیلی خوبه که ایشون شروع کننده ی خوبین و شما گوش دهنده درواقع میتونه برا شما هم خوب باشه اول بشنوید و از صحبتهای ایشون برا ادامه ی صحبت های خودتون استفاده کنید.انشالله هرچه زودتر خبر عروسیتونو برا کاربران بدین. هم برا شما و هم برا بقیه مجردان آرزوی خوشبختی دارم. گفتید مردم پشت سرتون حرف می زنند این مسئله به خاطر در معرض اتهام بودنتونه لذا باید طوری رفتار کنید که دهن مردم بسته شود مثلا اگر همه تو محله با مانتو می رن بیرون شما چادر کش دار سر کن و انچنان رفتاری داشته باش که کسی جرات چنین حرفی را نداشته باشد و اصلا این اتهامات نچسب باشد اما اگر رفتارتون طوری باشد که هر حرفی بهتون بچسبه اون وقت باید خودتون را مذمت کنید و انتظار نداشته باشید از طریق معجزه الهی دهن مردم بسته شود.2- مسئله ازدواج سابق را بذارید برای مراحل آخر خواستگاری و همان ابتدا از بیانش خودداری کنید.3- بیان مشکل خیلی مهمه و شما می توانید یک حادثه را طوری تعریف کنید که مردم گریه کنند و همان حادثه را با شیوه دیگر می توان طرح کرد که همه بخندند از انجایی که در نوشته نمی توان این حالات و بیان را آموزش داد می توانید برای یادگیری بیان به مشاور روان شناس متدین و متخصص مراجعه کنیدشما به زندگی تون بپردازید و اصلا دنبال کشف علاقه ایشون نباشید.در زمینه اینکه برادرتان شما را تحت فشار قرار داده که الان ازدواج نکنید عرض می کنم : لازمه که شما در این زمینه کوتاه نیایید و عقب نشینی نکنید چون نظر شما درست است پس با وی حرف بزن و در زمینه ثمرات مثبت ازدواج صحبت کنید و بگو طبق احادیث دینی هر کسی ازدواج کند نصف یا دو سوم دینش کامل می شود و من هرچه زودتر ازدواج کنم زودتر دینم کامل می شود و همچنین بگو که ازدواج سبب می شود ادم سر و سامان بگیرد و تشکیل زندگی دهد و طبق فرمایش قران: ارامش روحی و جسمی پیدا کند پس چه بهتر که ادم هرچه زودتر با ازدواج سر و سامان بگیرد و به ارامش برسد. خلاصه نباید جلوی برادرت کم بیاورید و عقب نشینی کنید و اگر گفت خجالت نمی کشید که از ازدواج حرف می زنید بگو چرا باید خجالت بکشم مگر کار بدی می خواهم بکنم مگر می خواهم بروم با کسی دوست شوم که کارم نادرست باشد من می خواهم نیمه گمشدهام را پیدا کنم تا با همدیگر کامل شویم و در کنار هم به ارامش برسیم.
خواهد بود لذا دعا و توسل فراموش نشود.آرزوی موفقیت و سربلندی دام. سلام بچه ها گل سایت خوبین ؟ امیدوارم همیشه لحظات خوب و خوشی رو سپری کنین.به نظره من یه پسر برایه ازدواجاول از همه بعد از ایمان و اخلاق باید یه پس اندازی داشته باشه نمیدونم چقدر در این حد که بتونه حداقل یه خونه رهن کنه یا اجاره ببین مثلا الان یکی از فامیلای ما کرج میشینن محلشون نه خیلی بالا نه خیلی پایین معمولی میلیون پول پیش داده و ماهی آپارتمان نو ساز خوشگل با تمام امکانات...یا اینکه دوستم تو یه شهرک نزدیکه دهکده المپیک بودن داده بود یه خونه رهن کرده بود ....بستگی داره بخوای کجا زندگی کنی...بچه ها فرض کنین که می خواین برین خواستگاری یا براتون خواستگار اومده یا نه اصلا ممکنه متاهل باشین، حالا بنظرتون حداقل شرایط یه پسر یا شرایط معمولی یه پسر که باید قبل از ازدواج داشته باشه چیه؟ منظورم حداقل شرایطی هست که پسر باید داشته باشه که دختر در صورت تفاهم حاضر بشه باهاش ازدواج کنه یا خود پسر تصمیم به شروع ازدواج بگیره.حداقل پس اندازش کلا چقدر باید باشه برای شروع زندگی؟ لطفا عدد بگین.سلام تا وقتی نیومده جلو عاشقدر زمینه مخالفت اطرافیان شما نسبت به ازدواجتان با یک فرد روحانی عرض می کنم اگر علیرغم مطالبی که در بالا گفتم همچنان بر ازدواج با روحانی اصرار دارید باید با پاسخ گویی به دغدغه های خانواده بر مخالفت آنهاغلبه کنید یعنی اگر گفتند بدبخت می شوی به ایشان بگو من بدبخت نمیشوم چون انسان با افکار و عقاید و رفتارهای همسرش زندگی می کند و اینها است که دل ادم را به زندگی مشترک گرم می کند و در نتیجه می تواند با سختی های مالی زندگی هم کنار بیاید پس من در صورتی بدبخت می شوم که با فردی که افکار و عقایدش را قبول ندارم ازدواج کنم نه با کسی که درامدش کمه پس اگر مرا مجبور به چنین ازدواجی کنید بدبخت کرده اید. باید فراهم کنه یا حداقل مسکنی که حاضرین توش زندگیتون رو شروع کنین چطوریه؟ مثلا دارای مسکن یا اجاره ای یا خونه پدر شوهر یا هر جوری که مد نظرتونه._سنش حداقل چقدر باشه؟ ممکنه کسی بگه بستگی داره ولی لطفا نظر خودتون رو بگین با عدد._سربازی چطور؟من که یه دخترم تنها چیزی که از طرف مقابلم میخام اینه که ایمانش قوی باشه معتقدم کسی که ایمانش قوی باشه اخلاقش خوبه وتوی شرایط سخت زندگی با توکل از پس همه چی بر مییاد تازه انشالله موقع ازدواج جشن هم نمیخام بگیرم .تازه فقط من اینطوری نبستم منم از خیییلی از دوستام یاد گرفتم یعنی دخترای با این طرز فکر هم هستن مطمین باشید
_نوع کارش چی مهمه؟از نظر من بستگی به علاقه دو طرف داره من اگه به طرف مقابلم علاقه داشته باشم کمتر سخت میگیرمبرا ی شروع زندگی ی حقوق ثابت و کار لازم حداقل ماهی ی تومنخونه مهم نیست اجاره باشه من اگه طرفمو دوس داشته باشم خونه مادرشوهرم زندگی میکنمسربازی رفته باشهطلا و سایت همسریابیخرید عروسی هم تو فامیل ما بستگی به جیب دوماد داره سنش بهتر تا سال اختلاف سنی باشهنوع کارش فقط پولش حلال باشه البته متناسب با موقعیت خانوادگیم باشه
پس اندازم درحدی که بشه باهاش ی زندگی رو شروع کرد_حداقل شخصیت چطوری باشه؟_ و دیگه اینکه خانما شما که میگین مسائل مالی زیاد براتون مهم نیست و اصل قیضه تفاهم و اخلاق و هم کفو بودنه لطفا بگین این مهم نیست واقعا یعنی پسره حداقل چقدر بتونه ساپرتتون کنه؟_ آها تا یادم نرفته لطفا بگین دختر خوب رو چطوری انتخاب می کنن؟ از کجا معلومه احساساتیه؟_ کلا هرچی لازم می دونین خودتون اضافه کنین. پسرا فرض کنین خودتون می خواین برای ازدواج اقدام کنین یا دخترا شما فرض کنین خواستگار می خواد براتون بیاد. سایت همسریابیمتاهل ها هم هر جوری فکر کنن لطف کردن.پیشاپیش از همتون تشکر می کنم. نظرم هم حداقل باید یه حقوق در در مورد اینکه می گویید بخاطر خواهرتان خجالت می کشید خواستگار را قبول کنید، عرض می کنم این درسته که ممکنه انها وقتی برای شما خواستگار میاید مکدر شوند اما چاره ای نیست، شما نمی توانید خوشبختی و اینده خودتان را فدای ناراحت نشدن خواهرهایتان کنید چون اگر بخاطر آنها ازدواج نکنید اولا ممکن است تا اخر عمر مجرد بمانید، بخاطر اینکه شاید انها دیر ازدواج کنند و سن شما به حدی بالا رود که دیگر نتوانید ازدواج کنید و ثانیا: ممکن است سنتان تا این حد بالا نرود اما امکان دارد خواستگارهای خوبی را که الان دارید بعدا نداشته باشید. و مجبور شوید برای فرار از تجرد به کسی که شرایطش خیلی پایین تر است شوهر کنید. از اینها گذشته ممکن است ازدواج شما سبب باز شدن بخت خواهرهایتان شود مثل اینکه پسرهایی از فامیل های همسر شما به خواستگاری خواهرهای شما بیایند و با آنها ازدواج کنند، بنا بر این خجالت راکنار بگذارید و اگر کسی خواست به خواستگاری شما بیاید ردش نکنید. همین که در این مورد فکر میکنید که چی بگید و چگونه صحبت کنید همه چیزو سخت تر میکنه خیلی کار خوبی میکنید وقتی اون صمیمی میشه شما رسمی برخورد میکنید هیچ ترفتدی بهتر از این کار برای برخورد با یه پسر نیست خیلی از این ادمهایی که زود میخوان پسر خاله بشن بدم میاد مطمئن باش یه پسر اگه شرایط ازدواجش جور باشه انقدر ناز نمیکنه و خیلی رک و راست میگه میخوام بیام خواستگاری ممکنه خدایی نکرده قصد این اقا چیز دیگه باشه به نظرم به همین روش ادامه بدین خودتون رو هم از کار و زندگی نندازین یهو هم دیدی دو سال دیگه صبر کردی دیدی همکارت دو تا بچه داره دوست داشته با شما هم یه نهاری بره بیرون البته امیدوارم خوشبیانه ترین حالت پیش بیاد و ایشون بالاخره بیان خواستگاری و همه چیز ختم بخیر بشه. شا الله که موفق خواهید شد میاد خونه یه ساعت استراحت کنه عصری بره مسافر کشی ...اینطوری قشنگ میتونه ماهی یک یا یک میلیون در آمد داشته باشه.ازنظرمن پسرها هروقت نیاز به ازدواج دارن باید دراولین فرصت ازدواج کنن وهیچ ربطی به پس انداز واین حرفها نداره ومیتونن تاوقتیکه شرایط مساعدی پیداکنن عقدبمونن دوران عقدهم خرج زیادی نداره که به کمک خانواده ها میتونن ازپسش بربیان حداقل حقوق به نظرمن یک تومن مناسبه البته باکمی کمتر هم میشه ساخت فکرنمیکنم هیچ پسرجوانی انقدرپس انداز داشته،باشه که بتونه خونه بخره مگراینکه پدرومادرش براش خریده باشن ولی ازنظرمن دیگه دوره زندگی توخونه مادرشوهر واین برنامه ها هم گذشته و برای شروع زندگی درصورتیکه خانواده پسر نتونن براش خونه بخرن تنها گزینه زندگی تو خونه اجاره ای سایت همسریابی است که برخلاف تصور آقایون هنوزهم خیلی از دخترها حاضرن بااین شرایط زندگی کنن پیشنهادم به سوال کننده محترم اینه که هرشرایط مالی ای که دارن مهم نیست و به خاطر اون ازدواج شون رو به تاخیر نندازن چون اگه بگردن حتما میتونن دختری هم سطح خودشون باتوقعات پایین پیداکنن برای شروع زندگی یه پسر باید حداقل تومن داشته باشه با یه شغل مناسب که بتونه با وام یه خونه بخره...اخلاق خوب داشته باشه و صبور باشه...من خودم تند میرم اما همیشه دوست دارم طرفم صبور باشه که اثر مثبتش رو من بذاره...اعتقادش به خدا قوی باشه و حلال و حروم سرش بشه چون خیلی برام مهمه...ببینین به نظر من به طرف مقابل هم بستگی داره در اول زندگی چه راه حلی داشته باشه....مثلا من خودم نه اینکه بگم چون سنم رفته بالا و ازدواج نکردم نه...من از زمانی که به ازدواج فکر میکنم همیشه مسکن برام مهم بوده و سایت همسریابی حتی الان هم نظرم اینه که دو طرف پولهاشون رو بذارن روی هم یه خونه بخرن چون جهیزیه رو میشه تیکه تیکه خرید ...من حاضرم جهیزیه نبرم اما پولش رو به جای اینکه عروسی مفصل بگیریم یه خونه تری تو شهرمون کهتومنه بخریم اینطوری هم پسرا فکر راحتتری دارن و دغدغه خونه ندارن و هم اینکه دخترا اذیت نمیشن...یه خانمی برای خواستگاری بهم زنگ زد و شرایطم رو پرسید اما تا اینکه فهمید ما خانوادههستیم و اطراف شهر زندگی میکنیم پا پس کشید...در صورتی که نفر ازدواج کردند و سالی بار بیشتر خونمون نمیان ...از طرفی ایشون بنده رو ندیده و از وضعمون با خبر نشده رفت و دیگه تماس نگرفت...البته من چشمم به دنبالش نیست ...اما اینو به شما آقا پسرا میگم تا دختری رو ندیدین و صحبت نکردین ردش نکنین شاید به ظاهر جمعیت زیاد یه نکته منفی باشه اما این جمعیت بسته سایت همسریابی به فرهنگ خانواده خیلی میتونه بهتر انفر بودن باشه ...امیدوارم عاقلانه تر فکر کنیم نه ظاهرانه...سلام..از دید من ک یه پسرم یه پسر باید سربازیش حل شده باشه...یه شغل دولتی هم داشته باشه بهتره ولی شغل ازاد بستگی دارههمیشه برای تغییر عقایید بایید مثال اورد .پس اکر نمونه ازدواج موفق با روحانی را میشناسید را برا خانواده معرفی کنید.
من واسه شهر ما خوبه...از نظر ظاهر هم ب هم بیان...از نظر طلا و خرج عروسی و غیره هم ک خرج عروسی تقربا با پولی ک مهمونا تو عروسی میندازن در میاد طلا هم فکر کنمتومنی بره ادم ک بخواد معمولی سایت همسریابیراه ه من خودم ب علت اینکه تا الان خیلی سختی کشیدم دیگه دوست ندارم بقیه زندگیمم همین طور باشم دوست ندارم کرایه نشین بشم..اخه من زن بگیرم چقدر حقوقم میمونه ک بخوام خونه بخرم...میبینی تا سالگی به زور یه خونه خریدم....دیگه من ازاین پسرا که درست حسابی نمیان جلو حرفشون روبزنن وانگار زیرلفظی میخوان خوشم نمیاد! ولی خب ممکنه شرایط شون برای ازدواج مساعد نباشه یانگران جواب منفی شما باشن به نظرم بهتره شما تویه موقعیت مناسب مثل وقتی که غیرمستقیم بهتون ابراز علاقه کردن هدف شون رو از این حرفا و پیامکهای خودمونی بپرسید اینجوری ایشون مجبور میشن که صراحتا قصدشون رو از این رابطه بیان کنن و تکلیف،شماهم مشخص، شرایط خونه پدرشون رو داشته باشن حالا یه ذره بالا یه ذره پایینترش مهم نیست.رسم و رسومات به اندازه شان خانواده دو طرف رعایت بشه.در مورد اینکه عدد بگیم برای مسکن نمیشه چون قیمت اجاره تو تهران با شهرستان فرق داره تهران هم که محله با محله فرق داره ولی معمولا ایده ال برای یه خانوم اینه که نزدیک محله مامانش اینها باشه این یعنی اگه شما خواستگاری یه دختر تو فلان محل تهران میرین بدونین قیمت رهن و اجاره تو اون منطقه در چه حدی هست.مهم اینه که شما اول کار داشته باشی اگه کسی شغل شمارو بپذیره یعنی با درامد ماهیانه شما کنار اومده و سعی میکنه خرجهای زندگی مشترک رو با حقوق شما تنظیم کنه.سربازی هم که بحث زیاده بعضی ها میگن نه دختر نمیدیم ولی اگه بدونن که میخواین برین و کارهاتون رو هم کردین فکر کنم بعضی خانواده ها راضی بشن.خرج عروسی رو هم نمیشه سایت همسریابی گفت چقدر میشه نظرها با هم متفاوته بعضی ها سرویس طلا نمیخرن بعضی ها ارزان میخرن بعضی ها هم خیلی گرون میخوان در مورد برگزاری جشن هم باز باید دید رسم و رسومات خانواده شما چیه معمولا جشنهاتون چطوری برگزار میشه سعی کنید بودجه تون رو تنظیم کنید که یه جشن در حد شان خانواده خودتون و دختر برگزار کنید اونم تخمین بزنید تو فامیل ببینید معمولا چقدر هزینه بر هست چون باز هم جشن تو تهران و شهرستان فرق داره شهرستان خیلی قیمت ها مناسب تر هست بعضی ها هم خونه بزرگ دارن تو خونه مراسم -پسر با ایمانی باشه یعنی نماز وروزش برقرار باشه و کلا همیشه به یاد خدا باشه خوش اخلاق باشه ی مرد مهربون .صبور وخنده رو والبته تا حدی هم مغرور در برخورد با نامحرما به معنای واقعی کلمه مرد باشه بعضی وقتا جدی باشه بعضی وقتا شوخی باشه،منطقی باشه ودارای درک وشعور بالا وبه زن وزندگیش وفادار باشه سایت همسریابی -دارای خانواده با فرهنگ وخوب مه آدمها مثل هم فکر می کنند و ممکن است همه دختر ها شرایط یکسانی برای ازدواج در نظر نداشته باشن . دختری که تازه دیپلم گرفته خواسته هاش با دختری که تحصیلات داره و یا شاغل هست کاملا متفاوته . به نظر من اول چیز مهم اخلاق و صداقت هست ، شخصیت اجتماعی سایت همسریابی و شغل مناسبی داشته باشه حالا شغل قرار نیست حتما کارمند باشه میتونه شغل آزاد داشته باشه البته با در آمد مناسب و حقیقتش من هر شغل آزادی رو قبول ندارم .در آمد حداقلشته باشه برای شروع خوبه .پسری که تازه رفته سرکار و همه چی رو خودش از صفر شروع کرده نمیشه حتما انتظار داشت خونه داشته باشه . من اصلا از پسرایی که به پول پدرشون وابستن خوشم نمیاد .زیاد مادیات برام مهم نیست ولی خوب نمیشه با جیب خالی خالی شروع کرد ماشین رو که میتونه داشته باشه و با پس انداز کمی حالا خونه رو هم میشه اجاره کرد . من اصلا موافق زندگی با خانواده همسر نیستم ،درمورد سن هم من ترجیح میدم سالی با من اختلاف داشته باشه ولی میشه گاهی وقتا این رو هم در نظر نگرفت هم سن بودن یا منظورسن بالا سایت همسریابی سال بیشتر می پسندم شما تو جلسه خاستگاری بپرسین تا چه حد احساساتیه ؟خودش بهتون می گه اهل کار باشه. اگر درس میخونه کنار درسش یه هنریم یاد بگیره که بتونه پاره وقت زحمت بکشه و درامد زایی کنه. البته شغلش باید در شان خودش و خانومش باشهرقم؟ سایت همسریابی والا اگر از نگاه من قضیه رو بررسی کنی، من میگم ششصد، هفتصد تومن بدای یک دختر و پسر خوب و کافیه. و حتی زیاده. (بدون احتساب اجاره خونه ها)سایت همسریابی فکر اینکه یه جهان بینی مشخصی داشته باشه، یه سری قوانین مسلم توی ذهمش ترسیم کنه و بر اساس اون زندگی کنه. نه اینکه لحظه به لحظه نظرش راجع به ازدواج، درامد، خدا، زن، کار و... عوض بشه. یه روز ولخرج یه روز خسیس. یه روز خیر یه روز بدبین.سن، شخصا بیست و چند ساله ها دیدم، به آفت های فکری مثل تکبر و غرور و حتی عدم اعتماد بنفس یا لغزش های اعتقادی دچارن. یعنی نا امیدت میکنن.فدایت شوم، مرا پندی دهیده نظر من اگه ی پسر، دختری رو دوسداشته باشه و موقع ابراز علاقه کردن، دختره اینجوری حرف بزنه که، منظورت چیه از این حرفا و....، پسره هم بهش برمیخوره هم فکرمیکنه دختره نمیخوادش و پا پس میکشه، دخت. هم باید ی علاقه ای از خودش نشون بده اونی منفی داده بگه، چرا اگه بهش گل بده، بد میشهسایت همسریابی هرکس به شما بدی کند، خداوند شر او را به خودش برگرداند.» او به بدخواهان امام نفرین کرد و دوباره دست امام را بوسید. پس گفت: «اکنون مرا نصیحت کنید.» امام دوباره همان جمله را گفت و او هم همان جواب را داد. برای بار سوم هم این قضیه تکرار شد.ا خودتو نشناسی نمیتونی ایده آل داشته باشی و درباره خودت و علایقت صحبت کنی مطالعه کن ببین تو چه زمینه هایی علاقه و استعداد داری تو همون زمینه ها اطلاعات کسب کن تحلیل گرباش راجع به هر چیزی که دورواطرافت اتفاق میوفته یه برداشت شخصی داشته باش بعد برو دنبالش ببین برداشتت تا چه حد درسته خیلی سوال زیاده خوشبحالت که سوال نداری من گاهی میترسم بیشتر سوال بپرسم طرف قاطی کنه مثلا راجع به فقط یه چیزی میشه کلی سوال درآوور برای مثال میگم راجع به خونوادش اینکه چی دوس دارن معیارشون چیه رو چی حساس هستن رفتارشون با عروسشون رفتارشون با دخترشون با همین آقا با اقوامه دیگه با غریبه ها الگوشون تو خونواده مسافرتایی که رفتن در مورده خط قرمزای خودشونو خونوادشون و خیلی چیزای دیگه یکم که دقت کنی چی میخوای سوالا میانشون ایده آل که داشته باشی کلی سوال به ذهنت میاد بزرگی که سه هزار درهم در آن بود آورد و فرمود که این کیسه را هم به او بدهد.یکی از مشکلاتی که بعضی از دخترخانمها و آقاپسرها در جلسه خواستگاری دچار میشوند، این است که نمیدانند در جلسه خواستگاری در مورد چه موضوعاتی باید باهم حرف بزنند. لذا مشاهده میشود که اینگونه افراد در جلسه خواستگاری بیشتر مواقع کم حرف میزنند مانند این دخترخانم که برایش خواستگاری آمده، ولی متاسفانه در جلسه خواستگاری بدلیل کم حرف بودن بیش از حد ایشان، جلسه خواستگاری آن طوری که انتظار میرفت پیش نرفت و دخترخانم حتی شناخت اولیه را هم از طرف مقابل پیدا نکرد. به راستی چه راهکاری برای اینگونه افراد که در هنگام جلسه خواستگاری بیش از حد کم حرف هستند، وجود دارد؟ سایت همسریابی علی خداحافظی کرد. در راه بازگشت کیسهی صد دیناری را به او داد و گفت که آن را امام داده است. او بسیار خوشحال شد و امام را دعا کرد. کیسهی دوم و سوم را هم به او داد و شادمانی او چند برابر شد و امام را فراوان دعا کرد. او با علی بن جعفر خداحافظی کرد و به بغداد رفت. پس از مدتی درنگ در بغداد سرانجام فریب خورد و نزد هارون الرشید بدگویی امام را کرد و حتی هارون الرشید را امیرالمومنین نامید.هارون الرشید از خوش خدمتی محمد بن اسماعیل خرسند شد و صدهزار درهم برای او فرستاد. ولی پروردگار او را به بیماری سختی دچار کرد و در نتیجه آن بیماری او را هلاک کرد و نتوانست از هدیه هارون الرشید بهره مند شود.در عوض نوزده ساله هم داریم پخته ی پخته. داره مادر و خواهرش رو اداره میکنه.اما معمولش رو اگر در نظر بگیریم، همین که به اطمینان درونی برسهتکلیف شماهم مشخص میشه ولی تاقبل ازاینکه از ازدواج صحبتی کنن نذارید علاقه تون به ایشون زیادبشه چون ممکنه اصلا قصدشون ازدواج نبوده باشه واینجوری شما بدجوری ضربه میخورید و اذیت میشیددرهرصورت براتون آرزوی موفقیت وخوشبختی میکنم دوست خوبم. یعنی فرصتش نبوده که بالفعلش کنه. هر چیزی فرصتی و علتی میطلبه. عروسی و عقدمن چرا سرت رو درد بیارم. خود رهبر عزیز سایت همسریابی با این تجملات مخالفه. اسرافهبابا کسایی هستند که از گرسنگی روزه میگیرن. داماد به جای اینکه صد تومن بده کفش ورنی بگیره فقط برای یک شب، بره صد تومن رو بده یه مغازه پایین شهر، بگه هرکی محتاج بود و نداشت کفش بخره، با این حسابش کن.عقد بگیره و شادی کنه. کیف دنیا رو بکنه عوض اینکه حرص حرف مفت فامیل رو بزنه. بخش دخترونه ی بحثت..قبل از هرچیز لازم است به این نکته توجه داشت که کم حرفی بودن به خودی خود چیز بدی نیست، ولی علل مختلفی میتواند موجب کم حرفی اینگونه افراد در جلسه خواستگاری شود. از این رو چه بسا اینگونه افراد خجالتی و مهارت ارتباطی و کلامی را نداشته باشند و یا چه بسا معیارهای انتخاب را نمیدانند و همین مسأله باعث شده که نتوانند با خواستگارانشان به درستی تعامل کنند.یکی گفت یه جمله به نیمه ی گمشدت بنویس!!نوشتم: سایکم حرفی بودن به خودی خود چیز بدی نیست ولی علت اینکه در هنگام خواستگاری هم کم حرف هستید چه بسا به این دلیل باشد که معیارهای انتخاب را نمیدانید و همین مسأله باعث شده که نتوانید با خواستگارتان صحبت کنید و البته نداشتن مهارت ارتباطی و کم رویی را هم میتوان به کم حرف بودن شما در چنین شرایطی اضافه کرد.به هر حال قبل از خواستگاری باید بدانید که چه موضوعات و معیارهایی برای انتخاب شما مهم است. به همین منظور شما میتوانید روی یک برگه ملاکهای مهم ازدواج را برای خود بنویسید و ببینید چه موضوعاتی برای شما اهمیت خاصی دارند.اصلی و فرعی بودن ملاکها نسبت به افراد مختلف ممکن است متفاوت باشد یعنی ممکن است موردی برای یک نفر اصلی و برای دیگری فرعی باشد. پس هرکس باید فکر کند و ملاکهای اصلی و فرعی خودش را مشخص کند و بعد سوالاتی را در مورد ملاکهای اصلی و فرعی مورد نظرش اماده کند که از طرف بپرسد.سه خواستگاری، فرد روی یک برگه کاغذ ملاکهای مهم ازدواج را برای خود بنویسد و ببیند چه موضوعاتی برای او اهمیت دارد.البته اصلی و فرعی بودن ملاکها نسبت به افراد مختلف، متفاوت است؛ یعنی ممکن است یک معیاری برای یک نفر اصلی و برای دیگری فرعی باشد. پس هرکس باید فکر کند و ملاکهای اصلی و فرعی خودش را مشخص کند و بعد سوالاتی را در مورد ملاکهای اصلی و فرعی مورد نظرش آماده کند که از طرف بپرسد.برای تشخیص ملاکهای اصلی از فرعی، فرد می تواند خود را در یک زندگی فرضی در حالات مختلف با همسر آیندهاش تصور کند و بر اساس خصوصیات خود، همسر مناسب خود را تصویر نماید؛ یعنی با توجه به شناختی که از افکار، اخلاق و رفتار خود دارد، فرد مناسب خود را به همراه افکار، اخلاق، صفات و علایق و سلایقش تصور کند؛ بدین صورت که خود و همسر دلخواه خود را در یک زندگی مشترک در حالات مختلف - مثل صحبت کردن، غذا خوردن، انجام کارهای منزل، اختلاف نظر، ارتباط با خانواده همسر دختر ازاینکه میپزسه عدم رضایت از ابراز علاقه ایشون که نیست میخواد بدونه ته این علاقه چیه قصد آقاپسر ازدواجه یا صرفا دوستی وخوشگذرونی؟ خب البته لحن بیان هم مهمه که نباید حس بدی به طرف مقابل بده اگر هم پسرا انقدر زود هرچیزی بهشون برمیخوره که بخوره مهم نیست!! بالاخره دختر بآید بدونه تکلیفش چیه و ته این رابطه بهذکجا میرسه یانه؟!درضمن تورابطه زن ومرد همیشه بآید پسر طالب باشه و دختر مطلوب اگه برعکسش بشه همه معادلات بهم میریزه و پایه های،زندگی سست میشه همین آقا فردا جلوهمه میشینه میگه دختره عاشقم بود خودش اومد بهم گل داد وازم خواستگاری کرد!! دیگه آبرو برادختره نمیذاره هرچند خودش هم از خداش بوده باشه!!. مثلا اگر ایمان و اخلاق طرف مقابل برای فرد اهمیت دارد میتواند از اهمیت این موضوع به طرف مقابل بگوید و از او درباره همین موارد سوال و گفتوگو کند؛ اینکه طرف مقابل چه میزان تقید به مسائل دینی در سایت همسریابیتشخیص ملاکهای اصلی در سایت همسریابیاز فرعی، شما می توانید خود را در یک زندگی فرضی در حالات مختلف با همسرتان در سایت همسریابیتصور کند و بر اساس خصوصیات خود، همسر مناسب خود را تصویر نمایید؛ یعنی با توجه به شناختی که از افکار و اخلاقیات و صفاتدر ابتدا خوشحالیم که حریم ها را در ارتباط بین همدیگر رعایت کردید و این نکته بسیار مهمی است که یقیناً مورد توجه خداست.
مشاهده پست مشابه : سریال کره ای ازدواج بدون آشنایی – Marriage Not Dating